پس چرا این همه آأم تنهاست؟؟
دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۰۳ ق.ظ
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز...
.
.
.
سهراب سپهری
۹۲/۱۰/۰۹