پدر بخیلی عسل را در داخل شیشه ای ریخته بود و هر روز آن را وسط سفره میگذاشت وبه فرزندانش
می گفت نانتان را به شیشه بمالید و نان و عسل بخورید!
هر وقت بیرون می رفت شیشه را در کمدی می گذاشت و در آن را قفل می کرد روزی پدر دیر کرد و بچه
هایش سراغ کمد رفتند و نانشان را به در کمد می مالیدن و به خیال خود نان و عسل می خوردند وقتی آن
مرد آمد آنها را با چوب می زد و می گفت: چند ساعت نتوانستید تحمل کنید.
.......................................................................................................................................
رسول اکرم می فرمایند:
از رحمت خدا دور و ملعون است کسی که حقوق عائله اش را ضایع کند.
شخصی در خانه ی امام حسین را زد وقتی امام به استقبال او آمدند درون خانه را دید که با وسایل زیاد تزیین
شده بود.
او به امام فرمود: یا حسین این همه زرق و برق چرا ؟شما که اهل تجمل نیستید؟
ایشان فرمود: من اینها را نخریدم من مهر همسرم را پرداخت کردم و او با آن اینها را خرید.
............................................................................................................................................
امام کاظم (ع) می فرمایند:
ما اهل بیت مهر زنان خود را بعد از ازدواج از پاک ترین اموالمان میدهیم
.......................................................................................................................................
ببینید مهر عندالمطالبه است و در صورت دخواست همسر باید پرداخت شود و ببینید که امامان ما این کار
را می کردند و طبق حدیث از پاکترین اموال توجه کنید در پاک بودن اموال اهل بیت شکی نیست اما باز
در روایت آمده از پاکترین اموال و اگر شخصی این کار را نکند در روز قیامت خداوند او را ظالم می
خواند و این فرهنگ نادرستی است که امروزه می گویند مهررا کی داده و کی گرفته! مهر طبق دستورات
عندالمطالبه است و در صورت درخواست زوجه باید پرداخت شود.
.......................................................................................................................................
سرباز مهدی (عج)
امام صادق می فرمایند :
هرکس در آخر دعای خویش بگوید(( ماشاءالله لا حول ولا قوت الا بالله )) دعایش مستجاب می شود
...................................................................................................................
سریاز مهدی (عج)
پیر مرد سالخورده ای با پسر و عروس خود زندگی می کرد او چشمانی ضعیف و دست هایی لرزان داشت
روزی ظرف غذا از دست او بر زمین افتاد و ظرف شکست و عروس و پسرش از او ناراحت شدند و از
آن به بعد با او بر سر یک سفره نشستند
روزی دیگر ظرف از دست پیر مرد بر زمین افتاد و مجبور شد ازآن به بعد در کاسه ی چوبی غذا بخورد
روزی پسر فرزندش را دید که با چند تکه چوب ظرف می سازد او از فرزندش پرسید:(( پسرم چهمی سازی؟
.)) او گفت:(( برای شما و مادر طرفی میسازم تا هنگام پیری از آن غذا بخورید.))
پسر دلش شکست و از پدر پیرش عذر خواهی کرد و از آن روز همه سر یک سفره غذا خوردند
...............................................................................................................
احترام به پدر و مادر از واجبات است سعی کنیم آنان را از خودمان دلگیر نکنیم
سرباز مهدی (عج)
زندگی بدون اندیشیدن فایده ندارد
.............................................................................................................................................
سعی کنیم قدری در کارمان بیاندیشیم
سرباز مهدی (عج)
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز...
.
.
.
سهراب سپهری
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک او افتاده باید مرد؟
قسم به خون شهیدان که سراچه ی رنگ
به رنگ لاله با داغ زاده باید مرد
.............................................................................................................................................
این شعر بخشی از شعر (( ایستاده باید مرد )) سروده ی محمد علی مجاهدی بود
چه می شود هر چند وقت یکبار یادی از شهدا کنیم مگر آنها به فکر ما نبودند؟
سرباز مهدی (عج)
دو نفر از پشت میله های زندان به بیرون نگاه می کردند ولی یکی از آنها به گل های رو زمین و دیگری به
آسمان پر از ستاره نگاه می کرد
((دنیس رابینز))
............................................................................................................................................
نگرش ها به زندگی را باید عوض کرد باید امیدوار بود نا امیدی گناه است
شاید در راه تاریک زندگی دریچه ای به نور باز شود
سرباز مهدی