داستان بچه ها

تجربه ی تازه

داستان بچه ها

تجربه ی تازه

کاسه ی چوبی

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ب.ظ

پیر مرد سالخورده ای با پسر و عروس خود زندگی می کرد او چشمانی ضعیف و دست هایی لرزان داشت

روزی ظرف غذا از دست او بر زمین افتاد و ظرف شکست و عروس و پسرش از او ناراحت شدند و از

آن به بعد با او بر سر یک سفره نشستند

روزی دیگر ظرف از دست پیر مرد بر زمین افتاد و مجبور شد ازآن به بعد در کاسه ی چوبی غذا بخورد

روزی پسر فرزندش را دید که با چند تکه چوب ظرف می سازد او از فرزندش پرسید:(( پسرم چهمی سازی؟

.)) او گفت:(( برای شما و مادر طرفی میسازم تا هنگام پیری از آن غذا بخورید.))

پسر دلش شکست و از پدر پیرش عذر خواهی کرد و از آن روز همه سر یک سفره غذا خوردند

...............................................................................................................

احترام به پدر و مادر از واجبات است سعی کنیم آنان را از خودمان دلگیر نکنیم

سرباز مهدی (عج)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۰
سرباز مهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی